رحمت به کفن دزد اولی - تولیدات ویژه - نمایش محتوا
رحمت به کفن دزد اولی
مردی بود که از راه دزدیدن کفن مردگان و فروختن آنها امرار معاش میکرد و هر کس که می مرد او شبش می رفت قبرش را می شکافت و کفنش را می دزدید . این مرد روزی حس کرد که تمام عمرش گذشته و پایش لب گور است . پسرش را که تنها فرزندش بود صدا زد و گفت : " پسر جان من در تمام عمرم کاری کردم که لعن و طعن همه را به خودم خریدم . هیچ کس در این دنیا نیست که بعد از مردنم ذکر خیری از من بکند . از تو می خواهم کاری کنی که مثل من وقتی پیر شدی از کارهایت پشیمان نشوی و همه ذکر خیر تو را بر زبان داشته باشند " . پسر گفت : " پدر ! من کاری خواهم کرد که مردم پدر بیامرزی برای تو هم که پدرم هستی بدهند " . پدر گفت : " نه ، دیگر هیچ کس پدر بیامرزی برای من نمی فرستد " پسر گفت : " گفتم که کاری می کنم تا همه مردم یک صدا ذکر خیرت را بگویند و بگویند خدا پدرت را بیامرزد " . از این موضوع چندی گذشت . مرد کفن دزد مرد . مردم او را خاک کردند و رفتند . پسرش شب آمد و کفن او را از تنش درآورد و جسدش را هم بیرون کشید و ایستاده توی قبر نگهداشت . فردای آن روز که مردم برای خواندن فاتحه به قبرستان آمدند و این وضع را دیدند گفتند : " خدا پدر کفن دزد اولی را بیامرزد . اگر کفن را می دزدید مرده مردم را از قبر بیرون نمی انداخت " .